السلام علیک یا امیرالمومنین

مطا لب جامع و مفید در باره حضرت علی (علیه السلام

السلام علیک یا امیرالمومنین

مطا لب جامع و مفید در باره حضرت علی (علیه السلام

ولادت در کعبه


همانگونه که در تاریخ آمده است حضرت علی علیه السلام در کعبه متولد گشت . بر اساس مدارک و اسنادی  که از علما و بزرگان اهل تسنن در دست می باشد گواه است که ایشان نیز این واقعه بزرگ تاریخ را قبول دارند . در این جا مواردی از آنها را ذکر می نمائیم:

1ـ محدث بزرگ حاکم نیشابورى گوید:

اخبار متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد امیرمؤمنان على بن ابى طالب ـ کرم الله وجهه ـ را داخل کعبه بزاد. (1)

2ـ محدث دهلوى پدرعبدالعزیز دهلوى

مؤلف کتاب«التحفة الاثنا عشریة فى الرد على الشیعة» عین همین سخن را گفته است. (2)

3ـ علامه ابن صباغ مالکى گوید:

على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام (کعبه) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى‏ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد... و برخى گفته‏اند: ده سال پیش از هجرت... و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. (3)

4ـ علامه گنجى شافعى

نیز نظیرهمین را گفته است. (4)

5 ـ شیخ مؤمن بن حسن شبلنجى گوید:

على بن ابى طالب پسرعموى رسول خدا، تیغ آهیخته خداست که در مکه و بنا بر قولى در داخل کعبه به دنیا آمد در روز جمعه سیزدهم رجب الحرام سال سى‏ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت، و بنا بر قولى بیست و پنج سال، و دوازده سال پیش از مبعث، و بنا بر قولى ده سال، و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد. (5)

6 ـ عقاد گوید:

على در درون کعبه متولد شد و خداوند روى او را گرامى داشته بود ازاین که به بتها سجده کند، گویى میلاد او در آنجا اعلام عهد جدیدى براى کعبه و عبادت در آن بود، على نزدیک بود که مسلمان به دنیا آید بلکه تحقیقا مسلمان دیده به جهان گشود. و هرگز با پرستش بتها آشنایى نداشت، و او در خانه‏اىبزرگ شد که دعوت اسلامى از آن آغاز شد. (6)

7ـ علامه صفورى گوید:

على را مادرش در درون کعبه ـ که خدایش شرافت دهد ـ بزاد، و این فضیلتى است که خداوند او را بدان مخصوص گردانیده است.(7)

8ـ علامه برهان الدین حلبى شافعى

در ضمن کلامى طولانى گفته است: آن حضرت در کعبه متولد شد در زمانى که رسول خدا صلى الله علیه و آله سى سال داشت.(8)

میلاد حضرت در اشعار

آیة الله سید اسماعیل شیرازى

آنست نفسی من الکعبة نور      مثل ما آنس موسى نار طور
یوم غشى الملأ الأعلى سرور قرع السمع نداء کنداء
....

«جانم نورى را از کعبه مشاهده کرد همانند همان آتشى که موسى از کوه طور دید. روزى که عالم بالا را سرور و شادى پر کرده بود، صدایى مانند صدایى که از وادى مقدس طوى شنیده شد به گوش رسید».

«خورشید درخشان، ماه تابان را بزاد پس تاریکیهاى شبهاى تار از ما برطرف شد، در آن حال ندا بلند شد: مژده باد شما را که کودکى ماه پاره به دنیا آمد که از نور چهره‏اش در تاریکیها راه جویند».

«این فاطمه دختر اسد است که لاهوت ابد را درآغوش گرفته و پیش مى‏آید.

پس همگى در برابر او در زمره ساجدان سرخاکسارى به زمین بسایید که فرشتگان در برابر او سجده کرده‏اند آن گاه که نور او در آدم تجلى کرد».

«پرده از چهره حق مبین برداشته شد و چهره رب العالمین نمایان گشت و چراغ مشکات یقین آشکار شد و خورشید هدایت درخشید و در نتیجه شب تیره گمراهى به روشنى بدل گردید».

«حکم نفى ابدى از دیدن حق نسخ شد و پروردگارعالمیان چهره خود را به ما نمود، کاش موسى در میان ما بود و مى‏دید آنچه را که با خواهش فراوان آرزو نمود ولى با دست خالى بازگشت» .

«آیا مادرعلو و والایى دانست که چه مولودى به دنیا آورد؟ یا پستان هدایت دانست که چه طفلى را شیر داد؟ آیا دست عقل دانست که چه کودکى را بر سر دست گرفت؟ حقیقت او بسى والاست و هرگز آنها ندانسته‏اند که چه آورده‏اند» !.

«او سرورى است که بر همه آفریدگان برترى دارد و آن گاه که هیچ موجودى نبود او بود و مقام امامت داشت، خداوند کعبه را از آن رو که زادگاه اوست شرافت بخشیده و این مولود بر خاک آن گام نهاده».

«او در وجود برعالم هستى پیشى گرفته و عوالم غیب و شهود را در نور دیده است. هر چه درعالم هستى است از وجود دست اوست، چرا که او دست خداست و دست خدا بخشنده نعمتهاست».

«او ماه تابان و فرزندانش همه ماههاى تابانند که مادر دهر از آوردن مثل آنها نازا گشته است، او درهمه اوقات سال، کعبه زائران است و هرکه به زیارت درگاه او و طواف و بوسه‏گاه او موفق شد تحقیقا به رستگارى رسید».

«اى که به هنگام مرگ امید دیدار تو مى‏رود، هر مرگى که به دیدار تو انجامد زندگى حقیقى است، کاش مرگ من زودتر فرا مى‏رسید و جامه حیات را به دور مى‏افکندم تا به دیدار تو که برترین و کاملترین نعمتهاست فایز مى‏شدم». (9)

شیخ حسین نجف

جعل الله بیته لعلى‏
مولدا یا له من علا لایضاها
لم یشارکه فی الولادة فیه‏
سید الرسل لا و لا أنبیاها

«خداوند خانه خود را زادگاه على ساخت. وه چه مقام والایى که نظیر ندارد»!

«زاده شدن او درکعبه فضیلتى است که هیچ پیامبرى حتى سروران رسولان صلى الله علیه و آله و سلم نیز با او دراین فضیلت شرکت ندارد».

سید على نقى هندى

لکم یکن فی کعبة الرحمن مولود سواه‏    إذ تعالى فی البرایا عن مثیل فی علاه‏
 أقبلت فاطمة حاملة خیر جنین   جاء مخلوقا بنور القدس لا الماء المهین‏
...‏
«در خانه کعبه خدا، جز او مولود دیگرى به دنیا نیامده، زیرا وى برترازآن است که در میان خلایق در والایى نظیرى داشته باشد. و خداوند در آیات محکم قرآن ازاو یاد کرده است، آیا پس از این، شخص گول خورده و نادان درباره او سخنى دارد؟ نمى‏دانم».

«فاطمه دعا کنان پیش آمد در حالى که ازالطاف خداى لطیف بخشنده درد زاییدن او را به سوىخانه خدا مى‏کشانید، و او با احشائى دردمند آفریدگار خود را صدا زد. اما چگونه نالید، چگونه زار زد، چگونه آه و ناله کشید؟ نمى‏دانم».

«جزاین نمى‏دانم که پاسخ کعبه این بود که لبخندى به او زد و از این لبخند درى در دیوار خانه گشوده گشت. فاطمه داخل شد و صدف مژده شکافت و خرد ناب از آن بیرون جست. من تنها همین را مى‏دانم و جز این چیزى نمى‏دانم».

«چگونه بدانم حال آن که او سرى است که خردها در آن سرگشته‏اند، و او با آن که امروز پدید آمده ولى از قدیم اصل الاصول بوده است. او مظهر خداست بى آن که اتحاد و حلولى در کار باشد، و غایت ادراک و فهم آن است که بدانم که نمى‏دانم».

«آن طفل پاکیزه یعنى على علیه السلام دیده به جهان گشود و چه کسى را یاراى آن است که با او در بلندى پهلو زند؟ پس گروهى درباره اوهدایت یافتند و گروهى دیگر به راه ضلالت و حیرت رفتند. آیا گروههایى گمراه شدند که پنداشتند او حقا خداست، یا آن که این جنون عشق بوده است که مجازات ندارد؟ نمى‏دانم».(10)

دوران کودکى و شیر خوارگى امام على علیه السلام

1ـ آن حضرت در معرفى خود فرموده:

شما از موقعیت من با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در خویشاوندى نزدیک و منزلت خاصى که با او دارم با خبرید، مرا در کودکى در دامن مى‏نشاند، به سینه مى‏چسباند، در بسترخویش درکنارخود جاى مى‏داد، بوى خوش خود را به مشام من مى‏رساند و غذا را دردهان من مى‏گذاشت، او هرگز دروغى از من نشنید و اشتباه و لغزشى در کار من ندید. خداوند ازهنگام کودکى حضرتش بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او ساخته بود که شب و روز او را به راه مکارم و خویهاى نیکوى عالم مى‏برد، و من سایه به سایه او حرکت مى‏کردم،در هر روزى پرچمى از آن اخلاق بزرگوارانه خویش برایم برمى‏افراشت و مرا به پیروى مأمور مى‏ داشت. او هرسال مجاورغار حرا مى شد و تنها من او را مى دیدم و جز من کسى او را نمى‏دید، و در آن روز تنها خانه‏اى که مسلمان بود خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود که آن حضرت و خدیجه و من در آن می زیستیم ....و پیامبر به من فرمود که تو وزیر من هستى و تو برخیروخوبى قرار دارى. (11)

ابن ابى الحدید گوید

: از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: على علیه السلام پیش از رسالت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با آن حضرت نور(وحى) را مى‏دید و صدا را مى‏شنید، و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم تو شریک در نبوت من بودى، حال که پیامبر نیستى وصى پیامبر و وارث اویى، بلکه تو سرور اوصیا و پیشواى پرهیزکارانى. (12)

2ـ علامه حلى رحمة الله گوید:

آن حضرت در روز جمعه سیزدهم ماه رجب، سى سال پس ازعام الفیل در کعبه به دنیا آمد، و جز آن حضرت هیچ کس نه قبل و نه بعد از حضرتش در کعبه زاده نشد، و در آن هنگام پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سى سال داشت.

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم او را دوست داشت و به تربیتش پرداخت و هنگام غسل او را شستشو مى‏داد و هنگامى که شیر مى‏طلبید او را مى‏نوشانید و هنگام خواب گهواره او را مى‏جنباند... و مى‏فرمود: این برادر، ولى، ذخیره، یاور، برگزیده، پناهگاه، داماد، وصى، همسر دختر من و امین و خلیفه من است. پیوسته او را در آغوش مى‏گرفت و درکوهها و دره‏هاى مکه مى‏گردانید. (13)

3ـ برهان الدین حلبى گوید:

على علیه السلام پیوسته با رسول خدا علیه السلام به سر مى‏برد .

4ـ ابوالقاسم در اخبار ابورافع از سه طریق روایت کرده:

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم هنگام ازدواج با خدیجه به عموى خود ابوطالب گفت: من دوست دارم که یکى از فرزندان خود را به من بسپارى تا یاور من باشد و امور مرا کفایت کند و من این لطف شما را سپاس گزارم. ابو طالب گفت: هر کدام را خواهى انتخاب کن.

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را برگزید. پس کسى که ریشه‏هایش از چشمه نبوت سیراب شده، درختشسینه نبوت را مکیده، شاخه‏هایش ازچشمه امامت بارور شده، در خانه وحى رشد یافته، در خانه نزول قرآن تربیت گردیده و در دوران زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با او بوده و تا دم مرگ ازاو جدا نگشته است هرگز با سایر مردم قابل مقایسه نیست، چرا که او از گرامى‏ترین و پاکیزه‏ ترین ریشه خانوادگى برخوردار بوده و معلوم است که رگ و ریشه شایسته بالنده است و شهاب تیز و درخشان نفوذ کننده و آموزش پیامبر کارساز. و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تربیت او را به عهده نگرفت و ضامن پرورش و تربیت نیکوى او نشد مگر به دو دلیل: یا آن که از روى حدس قوى آینده درخشان او را مى‏نگریست و یا از طریق وحى الهى مى‏دانست. اگر روزى حدس قوى بوده معلوم است که تیر حدسش خطا نرفته و پندارش نابجا نبوده است، و اگر به وحى الهى بوده، دیگر منزلتى برتر و حالى دلالت کننده‏ تر از آن بر فضیلت و امامت حضرتش وجود ندارد. (14)

پى‏نوشت ها:

1ـ المستدرک، ج3، ص483.

2ـ ازاحة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ص251.

3ـ الفصول المهمة، ص30 .

4ـ کفایة الطالب، ص407 .

5ـ نور الابصار، ص85.

6ـ عبقریة الامام على علیه السلام، ص43.

7ـ نزهة المجالس، ج 2، ص454.

8ـ السیرة الحلبیة، ج1، ص139.

9ـ الغدیر،ج 6،صص30 و 31 با تلخیص.

10ـ الغدیر، ج 6، صص36 ـ 37.

11-نهج البلاغة، ص190.

12ـ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید،ج 13، ص210، ذیل خطبه 238.

13ـ کشف الحق و نهج الصدق، ص109.

14ـ بحارالانوار، ج 38،ص295.

نظرات 1 + ارسال نظر
آرش چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ق.ظ

من یک روز سر مرغی را به اجبار یک خانم بریدم چون کسی نداشت و برایش مهمان آمده بود... بعد از بریدن سر مرغ تا سه روز حالم خیلی بد بود که چرا سر مرغ را بریدم و تا آلن دیگر از این کار زشت و ناپسند انجام ندادم... دوست من علی در یک روز سر ۷۰۰ یهودی که موحد و خدا پرست بودند را برید و اصلا هم ناراحت نشد. من هر وقت که این صحنه را مجسم میکنم هر گز علی را بخاطر این قساوت و بی رحمی اش نمیبخشم او هیچ فرقی با ریگی نداشت؟؟؟؟؟ اگر داشت برای من بگویید؟؟؟؟ پس لطفا پاسخ سوال من را جواب بدهید؟؟؟ چه فرقی بین ریگی و علی وجود داشت؟؟؟ هر دو سر بریدن جزو افتخاراتشان بود

با عرض سلام و به شما دوست عزیزم
بیا در سایت که پاسخ شما بدهیم
www.shirazi.ir
www.valiasr-aj.com
موفق باشی دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد