کتاب: سیره پیشوایان ، ص. 32
نویسنده: مهدى پیشوائى
دلائل و شواهد پیشگامى على-علیه السلام-در متون اسلامى به قدرى فراوان است که بیان همه آنها از حد گنجایش این کتاب بیرون است ولى به عنوان نمونه تعدادى از آنها را ذیلا مىآوریم:
الف-پیش از همه، خود پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به پیشقدم بودن على-علیه السلام-تصریح کرده و در میان جمعى از یاران خود فرمود:
«نخستین کسى که در روز رستاخیز با من در کنار حوض(کوثر)ملاقات مىکند پیشقدمترین شما در اسلام، على بن ابى طالب است» (1) .
ب-دانشمندان و محدثان نقل مىکنند:
حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و على-علیه السلام-فرداى آن روز(سه شنبه)با او نماز خواند (2) .
ج-امام در خطبه«قاصعه»مىفرماید: «آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم.نور وحى و رسالت را مىدیدم، و بوى نبوت را مىشنیدم» (3) .
د-امام در جاى دیگر از سبقتخود در اسلام چنین یاد مىکند: «خدایا من نخستین کسى هستم که به سوى تو بازگشت، و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسى نماز نگزارد» (4) .
ه-على-علیه السلام-مىفرمود:
«من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اکبرم، این سخن را پس از من جز دروغگوى افتراء ساز، نمىگوید، من هفتسال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم» (5) .
و-عفیف بن قیس کندى مىگوید:
من در زمان جاهلیتبازرگان عطر بودم.در یکى از سفرهاى تجارتى وارد مکه شدم و مهمان عباس[یکى از بازرگانان بزرگ مکه]شدم، در یکى از روزها در مسجد الحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانى به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانى بود، نگاهى به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزى نگذشت که نوجوانى خوش سیما به وى پیوست و در سمت راست او ایستاد.سپس زنى که خود را پوشانده بود، آمد و در پشتسر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند.
من[از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان، سه نفر آیین دیگرى غیر از مرام بت پرستى را برگزیدهاند]در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم: حادثه بزرگى است! او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود: آیا این سه نفر را مىشناسى؟گفتم: نه.گفت: نخستین کسى که وارد شد و جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادرزاده من محمد بن عبد الله صلى الله علیه و آله و سلم، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من على بن ابى طالب-علیه السلام-، و سومین شخص همسر محمد است.و او مدعى است که آیین وى از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روى زمین، جز این سه نفر کسى از این دین پیروى نمىکند (6) .
این قضیه بخوبى نشان مىدهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم غیر ازهمسرش خدیجه، تنها على-علیه السلام-آیین او را پذیرفته بوده است.
پىنوشتها:
1)اولکم ورودا على الحوض اولکم اسلاما على بن ابیطالب: -ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ اول، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1328 ه.ق، ج 3، ص 28. -ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، 1378 ه.ق، ج 13، ص 119.
با همین مضمون: -الحاکم النیشابورى، المستدرک على الصحیحین، تحقیق و اعداد: عبد الرحمن المرعشی، چاپ اول، بیروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص 17.
2)استنبىء النبی یوم الاثنین و صلى على یوم الثلاثا: -ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ اول، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1328 ه.ق، ج 3، ص 32. -ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.
این حدیث را حاکم نیشابورى از دو طریق به صورت«نبئ رسول الله...»و«وحى رسول الله یوم الاثنین...»نقل کرده است.(المستدرک على الصحیحین، تحقیق و اعداد عبد الرحمن المرعشی، چاپ اول، بیروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص 112).
3)و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و خدیجة و انا ثالثهما، ارى نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة، (نهج البلاغة، صبحی صالح.خطبه 192).
4)اللهم انی اول من اناب، و سمع و اجاب، لم یسبقنی الا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بالصلوة.(همان کتاب خطبه 131)
5)انا عبد الله و اخو رسوله و انا الصدیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کاذب مفتری، صلیت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنین: -طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار القاموس الحدیث، (بىتا)ج 2، ص 312. -ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.با همین مضمون در کتاب: المستدرک على الصحیحین، تحقیق و اعداد عبد الرحمن المرعشی، چاپ اول، بیروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص 112.
6)به مآخذ زیر نگاه کنید: -ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، 1378 ه.ق، ج 13، ص 226. -طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار القاموس الحدیث، (بی تا)ج 2، ص 212.(با اندکى اختلاف در لفظ). -ابن ابی الحدید در همان کتاب این قضیه را از قول عبد الله بن مسعود نیز نقل کرده است که او نیز در سفر به مکه شاهد چنین صحنهاى بوده است.
منبع از سایت